نويسندگان



آثار تاريخي يك عاشق



دوستان عاشق تنها



دوستان عاشق



وضعیت من در یاهو



آمار وب



طراح قالب:



موزیک و سایر امکانات





گـل یا پــوچ؟


دستتــــــ را باز نکن، حســم را تباه مکــن


بگذار فقط تصــــــور کنم ..


که در دستانتــــ


برایـــم کمی عشق پنهـــان است .. 

 

 

نایت اسکین
 


[+] نوشته شده توسط ♥●٠•˙ نسرین˙•٠●♥ در 19:31 | |







 

 

در بدرقــــــه چشمان تو نميتوان غربت را فراموش كرد و


كوچــــــه سرارسر ميشود از وداعي عاشقانــــه...

 

 

نایت اسکین

 

 

 


[+] نوشته شده توسط ♥●٠•˙ نسرین˙•٠●♥ در 19:29 | |







 

 

انگـــار


آخرین سهــــــ ــــ ــم ما از هم


همین سکوتـــــــــ ـــــــ ــــ اجباری سـتــــــ ـــ ـ ..

 

نایت اسکین


[+] نوشته شده توسط ♥●٠•˙ نسرین˙•٠●♥ در 19:25 | |







 

 

میدانی تنهایی کجایش درد دارد !!؟



انکارش ... 

 

 

نایت اسکین


[+] نوشته شده توسط ♥●٠•˙ نسرین˙•٠●♥ در 19:23 | |







 

" بند بند وجودمــــ ـــ ـ ..


بـه بند بند وجود تــو بستــه استـــــ ــــ ـ


با این همه بنــد


چه قـــــ ـــ ـدر از هم دوریـــــــ ــــ ـم" .. 

 

 

نایت اسکین


[+] نوشته شده توسط ♥●٠•˙ نسرین˙•٠●♥ در 19:20 | |







 

خاطراتــــــ ـــ ـ کودکیـم را ورق می زنــــ ـــ ـم


و یک به یک ، عکسها را با نگاهــــ ــ ـم می نوشم


عکسهـای دوران کودکیــــــ ــــ ـم طعـــــم خوبـی دارنــد .... 

 

 

نایت اسکین


[+] نوشته شده توسط ♥●٠•˙ نسرین˙•٠●♥ در 19:17 | |







 

امید وصــل تـــو نگذاشت تا دهـــم جان را


وگـــر نه روز فراق تـــو مردن آســـان بود 

 

 

نایت اسکین


[+] نوشته شده توسط ♥●٠•˙ نسرین˙•٠●♥ در 19:14 | |







 

 

 

من کویر خسته ام تویی نم نم بارون


دلم برات تنگ شده کجائی ای مهربون . . 

 

نایت اسکین

 


[+] نوشته شده توسط ♥●٠•˙ نسرین˙•٠●♥ در 19:10 | |







رد پاهایم را پاک می کنم


به کسی نگویید


من روزی در این دنیا بودم.


خدایا


می شود استعـــــفا دهم؟!


کم آورده ام ...! 

 

نایت اسکین


[+] نوشته شده توسط ♥●٠•˙ نسرین˙•٠●♥ در 19:2 | |







 


من اگه خدا بودم...


اینقدر هوای دو نفره رو به رخ تک نفره ها نمیکشیدم...

 

 

نایت اسکین

 


[+] نوشته شده توسط ♥●٠•˙ نسرین˙•٠●♥ در 18:53 | |







 

نـتــرس از هجـــــ ـــ ـوم حـضــــــ ــــ ــورم ..


چــــیزی جــــ ـــ ـز تـــنــهایی با من نیـــستـــــ ـــ ـ .. 

نایت اسکین


[+] نوشته شده توسط ♥●٠•˙ نسرین˙•٠●♥ در 17:22 | |







 

 

هر روز تكراريست


صبح هم ماجرای ساده ایست


گنجشکها بی خودی شلوغش می کنند

نایت اسکین


[+] نوشته شده توسط ♥●٠•˙ نسرین˙•٠●♥ در 17:13 | |







 

 

 

انتظار…

 

شش حرف و چهار نقطه


کلمه ی کوتاهیست


اما سالها طول خواهد کشید تا بفهمی یعنی چه


کاش منتظرت نبودم


کاش می شد گفت


“یادت مرا فراموش”

 

 

 

 

 


[+] نوشته شده توسط ♥●٠•˙ نسرین˙•٠●♥ در 16:24 | |







 

وقتی که دیگه خیلی تنهایی

 

 

 


[+] نوشته شده توسط ♥●٠•˙ نسرین˙•٠●♥ در 22:51 | |







.

.

.

تو را به یاد آن روز ، تورا به یاد گلبرگ های خشک آن روز خشکیده ، تورا به روز اول بار دیدنت ، تورا به اولین نگاه عاشقانه ، تورا به یاد باران روز نیامده ات ، تورا به “تنهایی” روز رفتنت ، تورا به باران روز برگشتنت ، تنهایم مگذار دیگر

.

.

 


[+] نوشته شده توسط ♥●٠•˙ نسرین˙•٠●♥ در 22:48 | |







.

.

.
عشق با روح شقایق زیباست،
عشق با حسرت عاشق زیباست، عشق

با نبض دقایق زیباست، عشق در حسرت دیدار تو بودن زیباست

.

.

.

 


[+] نوشته شده توسط ♥●٠•˙ نسرین˙•٠●♥ در 22:46 | |








.

.

منتظر دیدار تـــو هستم، سهل است بگویم که گرفتار تـــو هستم، من در پی این حادثه غمخوار تـــو هستم، هر چند که دور از منی و من ز تـــو دورم، بر جان تو سوگند که دوستدار تـــو هستم
.

.


[+] نوشته شده توسط ♥●٠•˙ نسرین˙•٠●♥ در 22:44 | |








.

.

.

در نگاهت چیزیست که نمیدانم چیست ؟

مثل آرامش بعد از یک غم ، مثل پیدا شدن یک لبخند

مثل بوی نم بعد از باران ، در نگاهت چیزیست که نمیدانم چیست ؟

من به آن محتاجم !

.
.
.


[+] نوشته شده توسط ♥●٠•˙ نسرین˙•٠●♥ در 22:37 | |








من بودم ، تو و یک عالمه حرف

و ترازویی که سهم تو را از شعرهایم نشان می داد !

کاش بودی و می فهمیدی وقت دلتنگی ، یک آه چقدر وزن دارد

.

.

.

دلم از نبودنت پر است ، آنقدر که اضافه اش از چشمانم میچکد !

 

 


[+] نوشته شده توسط ♥●٠•˙ نسرین˙•٠●♥ در 22:24 | |







 

.

.
.
همدم تنهایی شب های من ، اشک است و بس

مرهم زخم دل تنهای من ، اشک است و بس

گر نمیبینی غمی اندر نگاه خسته ام

آنچه میشوید غم از چشمان من ، اشک است و بس

.
.

.

 


 

 


[+] نوشته شده توسط ♥●٠•˙ نسرین˙•٠●♥ در 22:17 | |









درست یک روز است که یکدیگر را ترک کرده ایم…

ولی بی تو لحظه ها آن قدر دیر میگذرند

 

که میخواهم فردا…

سالگرد جداییمان را جشن بگیرم !

 


[+] نوشته شده توسط ♥●٠•˙ نسرین˙•٠●♥ در 22:4 | |







 

 

 

حالا چرا

آمدی جانم به قربانت ولی حالا چرا
بی وفا حالا که من افتاده‌ام از پا چرا

نوش‌داروئی و بعد از مرگ سهراب آمدی
سنگدل این زودتر می‌خواستی حالا چرا

عمر ما را مهلت امروز و فردای تو نیست
من که یک امروز مهمان توام فردا چرا

نازنینا ما به ناز تو جوانی داده‌ایم
دیگر اکنون با جوانان ناز کن با ما چرا

 

وه که با این عمرهای کوته بی‌اعتبار
این‌همه غافل شدن از چون منی شیدا چرا

شور فرهادم بپرسش سر به زیر افکنده بود
ای لب شیرین جواب تلخ سربالا چرا

ای شب هجران که یک دم در تو چشم من نخفت
اینقدر با بخت خواب آلود من لالا چرا

آسمان چون جمع مشتاقان پریشان می کند
در شگفتم من نمی‌پاشد ز هم دنیا چرا

در خزان هجر گل ای بلبل طبع حزین
خامشی شرط وفاداری بود غوغا چرا

شهریارا بی حبیب خود نمی‌کردی سفر
این سفر راه قیامت می‌روی تنها چرا

 


[+] نوشته شده توسط ♥●٠•˙ نسرین˙•٠●♥ در 18:44 | |







 


از چشم یا آسمان  

فرقی نمی‌کند 

باران که بر زمین افتاد 

دیگــــر باران نیست 

 

 


[+] نوشته شده توسط ♥●٠•˙ نسرین˙•٠●♥ در 18:28 | |







 

 

در حسرت دیدار تو ...
 
 
از دست عزیزان چه بگویم ؟ گله ای نیست
گر هم گله ای هست دگر حوصله ای نیست
سرگرم به خود زخم زدن در همه عمرم
 هر لحظه جز این دست ، مرا مشغله ای نیست
دیری ست که از خانه خرابان جهانم
 برسقف فروریخته ام چلچله ای نیست
در حسرت دیدار تو ، آواره ترینم
 هر چند که تا منزل تو فاصله ای نیست
بگذشته ام از خویش... ولی از تو گذشتن
مرزی ست که مشکل تر از آن مرحله ای نیست
 سرگشته ترین کشتی دریای زمانم
می کوچم و در رهگذرم اسکله ای نیست
من سلسله جنبان سر عاشق خویشم
بر زندگی ام سایه ای از سلسله ای نیست
 یخ بسته زمستان زمان در دل بهمن
رفتند عزیزان و مرا قافله ای نیست
 
 
 


[+] نوشته شده توسط ♥●٠•˙ نسرین˙•٠●♥ در 18:19 | |







 

 

دلم را چون اناری کاش یک شب دانه می کردم
به دریا می زدم در باد و آتش خانه می کردم

چه می شد آه ای موسای من، من هم شبان بودم
تمام روز و شب زلف
 خدا را شانه می کردم

 

نه از ترس خدا، از ترس ایـــن مردم به محرابم
اگر می شد همه محراب را میخانه می کردم

اگر می شد به افسانه شبی رنگ حقیقت زد
حقیقت را اگر می شد شبی افسانه می کردم

چه مستی ها که هر شب در سر شوریده می افتاد
چه بازی ها که هر شب با
 دل دیوانه می کردم

یقین دارم سرانجام من از این خوبتر می شد
اگر از
 مرگ هم چون زندگی پروا نمی کردم

سرم را مثل سیبی سرخ صبحی چیده بودم کاش
دلم را چون اناری کاش یک شب دانه می کردم

 

 


[+] نوشته شده توسط ♥●٠•˙ نسرین˙•٠●♥ در 18:11 | |







 

 

دوستت دارم پریشان‌، شانه می‌خواهی چه کار؟ 
دام بگذاری اسیرم‌، دانه می‌خواهی چه کار؟ 

تا ابد دور تو می‌گردم‌، بسوزان عشق کن‌ 
ای که شاعر سوختی‌، پروانه می‌خواهی چه کار؟ 

 

مردم از بس شهر را گشتم یکی عاقل نبود 
راستی تو این همه دیوانه می‌خواهی چه کار؟ 

مثل من آواره شو از چاردیواری درآ! 
در
 دل من قصر داری‌، خانه می‌خواهی چه کار؟ 

خرد کن آیینه را در شعر من خود را ببین 
شرح این
 زیبایی از بیگانه می‌خواهی چه کار؟ 

شرم را بگذار و یک آغوش در من گریه کن‌ 
گریه کن پس شانه‌ی مردانه می‌خواهی چه کار
؟ 

 

 

 


[+] نوشته شده توسط ♥●٠•˙ نسرین˙•٠●♥ در 18:6 | |







تقـــدیم بــه بهتـــــرینـــــــــــــم M

 

تقـــدیم بــه بهتـــــرینـــــــــــــم

M


[+] نوشته شده توسط ♥●٠•˙ نسرین˙•٠●♥ در 12:16 | |







                                                     

 

اگه بدونی من چقدر دلم تنگ شده
همه ی دلخوشیم همین یه آهنگ شده
در نمیاری اشکت منو احساسی کن
بغل نمی کنی اون که نمیشناسی رو
اگه بدونی این روزا چقدر داغونم
چقدر مراقب وسایل این خونه ام
دعا کن اون روزای خوبمون برگرده
ببین ندیدنت چقدر شکسته م کرده
خسته م کرده

اگه بدونی از این خونه میرم چی؟
اگه بدونی من از غصه پیرم چی؟

اگه بدونی عکسات و بغل کردم؟
اگه بدونی من دارم میرم چی؟

اگه بدونی از این خونه میرم چی؟
اگه بدونی من از غصه پیرم چی؟

اگه بدونی عکسات و بغل کردم؟
اگه بدونی من دارم میرم چی؟
.
.
.
اگه بمونی مشکلاتمون حل میشه
همه چی اینجا مث روز اول میشه
اگه تو مثل سابق عاشقمن بودی
برت می گردونم جایی که قبلا بودی
.
.
.
اگه بدونی از این خونه میرم چی؟
اگه بدونی من از غصه پیرم چی؟

اگه بدونی عکسات و بغل کردم؟
اگه بدونی من دارم میرم چی؟
.

.
اگه بدونی از این خونه میرم چی؟
اگه بدونی من از غصه پیرم چی؟

اگه بدونی عکسات و بغل کردم؟
اگه بدونی من دارم میرم چی؟

 

 

 

 


[+] نوشته شده توسط ♥●٠•˙ نسرین˙•٠●♥ در 12:9 | |







 

 

حقمــــــــو  خـــــــــــدا من از کــــــــــــــــــــی پس بگیرم؟؟؟

 

 

 

 


[+] نوشته شده توسط ♥●٠•˙ نسرین˙•٠●♥ در 13:19 | |







 

 

 

من توروتابینهایت میپرستیدم ولی هرگزنفهمیدی

التماست کردمو در خود شکستم غرورم و بازم نفهمیدی

عاشق نبودی تا که بفهمی دردم و احساسمو

هرگز نخواستی تاکه ببینی ناله های قلبمو

دلم شکستی برودلمو شکستی

بـــــــــــــــــــــــر و

برو دیگه نه نمیخوامت

دلم شکستی  برودلمو شکستی برو

فقط اینه جوابت

برو برو دیگه نه نمیخوامت

به پای تو نشستم از عشقت مست مستم

دلمو شکستی اما هنوز عاشقت هستم

از یادمن نمیری مردم از این اسیری

چه کار کنم که امروز از عشق من تو سیری

دلم شکستی  برودلمو شکستی برو

برو دیگه نه نمیخوامت

دلم شکستی برودلمو شکستی برو

فقط اینه جوابت

 

 

برو برو دیگه نه نمخوامت


[+] نوشته شده توسط ♥●٠•˙ نسرین˙•٠●♥ در 13:16 | |



صفحه قبل 1 ... 3 4 5 6 7 ... 10 صفحه بعد